خورشید اصفهان در سال ۱۳۲۷ خورشیدی بر فراز شهر تابیدن گرفت. خورشیدی که اگر می ماند و غروب نمی کرد بیشک بخش بزرگی از هویت و فرهنگ اصفهان امروز را نمایندگی میکرد..
نام ارحام صدر یکی از نام های پرآوازه و خوشنام این عرصه است، نامی که عصاره ناب از اخلاق و منش یک اصفهانی اصلی را در خود داشت و بر روی صحنه می آورد آنچه که بر روی صحنه تئاتر میگذشت با آنچه که در زندگی و روابط اجتماعیش میگذشت تماشایی بود، نقل است در یکی از شبهای اجرای نمایش که ارحام صدر هم در آن بازی میکرده یکی از شخصیت های عالی رتبه کشور نیز برای دیدن نمایش در سالن حضور داشته است، آن شخصیت آنچنان از نمایش و بازیگری ارحام صدر لذت می برد که پس از پایان نمایش به گارد حفاظتی خود میگوید که قصد دارد ارحام صد را ببیند و او را با یک هدیه تشویق کند، هماهنگیهایی صورت میگیرد و آن شخصیت از در پشت صحنه وارد شده ارحام صدر را دیده و احوالپرسی می کند سپس یک دسته اسکناس از گارد حفاظت می گیرد و به ارحام صدر تقدیم می کند، ارحام صدر به محض گرفتن دسته اسکناس، آنی بندی اسکناس را باز می کنند و با دقت شروع می کند به شمردن. اطرافیان آن شخصیت جا می خورند و می گویند که دست پولی که ایشان هدیه می دهد حتما تعدادش درست است ، ارحام صدر گفته ها و پیچ پیچ ها را قطع می کند و با همان خوشرویی حاضر جوابی همیشگیاش میگوی،د از قدیم گفته اند که اگر پولی را از توی جوب هم پیدا کردی باید بشماری اش.
شهرت نمایشهای ارحام صدر به قدری زیاد بوده که نه تنها اصفهانی ها یا گردشگرانی که وارد اصفهان می شدند، بلکه هر فارسی زبان خوش ذوق و اهل هنری وصف نمایشهای کمدی اجتماعی او را در جای جای ایران می دانست و آرزو داشت یک شب بتواند در اصفهان از دیدن یکی از نمایش ها لذت ببرد. یک بار هم یکی از تهیهکنندگان سرشناس نمایش در تهران از ارحام صدر درخواست میکند تا به تهران برود و در سال نو برای تهرانی ها اجرا داشته باشد، در پاسخ میگوید هر چیزی متعلق به جایی است و جابجا کردنش لطفی ندارد. همانگونه که منارجنبان را در اصفهان باید دید، تئاتر ارحام صدر را نیز باید در اصفهان دید. پس بی شک می توان وی را شناسنامه و اصالت اصفهان نامید.